English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6259 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
communications server U سرویس دهنده مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
server U سیستم عامل شبکه برای PC سافت IBM
server U توسط کاربران متعدد در یک زمان است
server U برنامه کاربردی ذخیره شده روی دیسک سخت سرور که قابل دستیابی
server U سیستم
server U مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
server U خدمتگزار
server U کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
server U بازیکنی که توپ را میزند
server U کمک کننده
server U نوکر
server U خدمتکار
server U کامپیوتر مخصوص و امکان حافظه پشتیبان در ترمینال ها و عملگرهای شبکه محلی
server U خدمتگذار
server U کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
server U ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
server U که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
file server U سرور فایل
file server U خدمتگزار فایل
process server U مامور ابلاغ برگهای قانونی
LAN Server U سیستم عامل شبکه برای PC سافت IBM
network server U خدمتگزار شبکه
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
proxy server U کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
a dedicated server U [رایانه] خدمتگذار اختصاصی
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
Web server U کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند
time server U ابن الوقت
time server U بوجارلنجان
dedicated file server U خدمتگذار فایل اختصاصی
back end server U کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
client server network U شبکه خدمتگزار- مشتری
server based application U برنامه کاربرد شبکه
An opportunist. A time -server. U آدم استفاده جو ( استفاده گر )
communications U ارتباط و مخابرات
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
communications U ارتباطات
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
To be a time server . To sail with the wind . U ابن الوقت بودن
agency of communications U منبع ارتباط
communications processor U پردازشگرارتباطات
syncheronous communications U مخابره همزمان
signal communications U ارتباطات مخابراتی
signal communications U ارتباط و مخابرات
communications protocol U پروتکل مخابراتی
communications protocol U پروتکل ارتباطات
communications satellite U ماهواره ارتباطاتی
communications satellite U ماهوارههای مخابراتی
voice communications U ارتباطات صوتی
communications processor U پردازنده مخابراتی
agency of communications U شعبه ارتباطات
communications channel U کانال مخابراتی
communications link U پیوند مخابراتی
road communications U ارتباطجادهای
personal communications U ارتباطاتشخصی
communications controller U کنترل کننده ارتباطات
industrial communications U ارتباطاتصنعتی
in-flight communications U ارتباطاتداخلپرواز
communications software U نرم افزار مخابراتی
communications system U سیستم مخابراتی
maritime communications U ارتباطاتدریایی
optical communications U ارتباطات نوری
official communications U مکاتبات اداری
satellite communications U مخابره ماهوارهای
official communications U ابلاغیه رسمی
line of communications U خطوط مواصلات
line of communications U خطوط ارتباطی زمین
electrical communications U ارتباطات الکترونیکی
digital communications U ارتباطات دیجیتالی
communications program U برنامه ارتباطات
communications terminal U ترمینالهای ارتباطی
To be a time -server . To sail with the wind . To be unprincipled. U نان را به نرخ روز خوردن ( ابن الوقت بودن )
air line of communications U خطوط مواصلات هوایی
hierarchical communications system U شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
low speed communications U ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
data communications processor U پردازنده ارتباطات داده ها
hierarchical communications system U روش ذخیره سازی و سازماندهی فایلها روی دیسک
hierarchical communications system U با نمایش دایرکتوری اصلی
hierarchical communications system U لیست دایرکتوری فایلهای دیسک
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
hierarchical communications system U شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
hierarchical communications system U پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
hierarchical communications system U روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
communications control unit U واحد کنترل مخابراتی
Recent search history Forum search
2Call sign
0server can be brought online
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com